جدول جو
جدول جو

معنی پوستین به گازر داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

پوستین به گازر داشتن
(وِ)
کار بغیر اهل آن واگذار شده بودن:
از غم صدف دو دیده پر دارم
وز حادثه پوستین بگازر دارم.
انوری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پوستین به گازر دادن
تصویر پوستین به گازر دادن
کنایه از رنگ عوض کردن، دورویی و تزویر کردن، عیب جویی کردن، بدگویی کردن، کاری را به غیر اهل آن سپردن
فرهنگ فارسی عمید
(وَ عَ)
صاحب برهان گوید کنایه از بدگوئی و عیب جوئیست. لکن در بیت های ذیل معزی و انوری چنین مینماید که بمعنی کار بغیر اهل آن گذاردن است:
کی شود غرّه بگفتار مخالف چون توئی
مرد دانا کی دهدهرگز بگازر پوستین.
معزی.
بسلیمان نگر که از سر داد
پوستین امل بگازر داد.
سنائی.
گرت باید که سست گردد زه
اولا پوستین بگازر ده.
سنائی.
معشوقه دل ببرد و همی قصد دین کند
با آشنا و دوست کسی این چنین کند...
دل پوستین بگازر غم داد و طرفه آنک
روز و شبم هنوز همی پوستین کند.
انوری.
رجوع بکتاب امثال و حکم شود
لغت نامه دهخدا